از کبوترپرسیدم : زندگی چیست؟
پرهایش را تکان داد و جواب نداد
ازدریا پرسیدم:زندگی چیست؟
خروشید و جوابم را نداد
ازآفتاب پرسیدم:زندگی چیست؟
غروب کرد وجوابم را نداد
ازانسان پرسیدم:زندگی چیست؟
گفت: زندگی خون دل خوردن است
اولش عشق وبعد مردن است
دلم میخواهد مثل دیروز قاصدکی بردارم،
آرزوهایم را به دستش بسپارم تا برای تو بیاورد...!
دلم میخواهد دفتر مشقم را باز کنم و دوباره تمرین کنم،
میخواهم خط خطی کنم تمام آن روزهایی که دل شکستم و دلم را شکستند...!
دلم میخواهد این بار اگر معلم گفت در دفتر نقاشی تان
این بار تنها و تنها نردبانی بکشم به سوی تو !
دلم میخواهد این بار اگر گلی را دیدم
دلم فردا هوای امروز را می کند...!!!
برچسب ها: متن احساسی , عاشقانه , فراموشی , دلتنگی , غروب دلتنگ , عاشقی , زندگی ,
[ بازدید : 502 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
[ جمعه 24 مرداد 1393 ] [ 16:32 ] [ ساره عزیزی مجد ]
[ ]